روی میز صبحانهء شما این میوهها گذاشته شدهاند، که یکی را باید انتخاب کنید:
۱. سیب
۲. موز
۳. توت فرنگی
۴. هلو
۵. پرتقال
اولین انتخاب شما کدام خواهد بود؟
لطفاً خوب فکر کنید و به میز غذا حملهور نشوید!
Dear Tech Support
Last year I upgraded from Girlfriend 7.0 to Wife 1.0 . I soon noticed that the new program began unexpected child processing that took up a lot of space and valuable resources. In addition, Wife 1.0 installed itself into all other programs and now monitors all other system activity. Applications such as Poker Night 10.3 , Football 5.0 , Hunting and Fishing 7.5 , and Racing 3.6 no longer run , crashing the system whenever selected.
I can't seem to keep Wife 1.0 in the background while attempting to run my favorite applications. I'm thinking about going back to Girlfriend 7.0 , but the uninstall doesn't work on Wife 1.0 .. Please help!
Thanks,
A Troubled User. (KEEP READING)
در سوگ صدای سبز ملت
یکپارچه شد وطن سیه پوش
انگار فرشتگان عالم
پیرانه سرند و حلقه بر گوش
ای شمع جهان فروز روشن
ای مرجع ظالمانه خاموش
این شام در آید از سیاهی
دیریست شفق گشوده آغوش
میلاد سپیده است و ملت
از سوگ تو در غمند و در جوش
بر بام فلک رسد صدایش
آن دختر شال سبز بر دوش
مشتش گره و سرود بر لب
زیباست نمای چشم و ابروش
گویند ستارگان این موج
بر چشمه کوثرند منقوش
سهراب و ندا و جمع یاران
بر تخت روان و دشت مینوش
از بند زمین به سوی کوثر
اینک طیران پیر پر کوش
داریوش لعل ریاحی
دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۸
انا لله و انا الیه راجعون - فقیه عالی قدرآیتالله منتظری به ملکوت اعلی پیوست.
تشییع جنازه ایشان فردا دوشنبه 9 صبح برگزار می گردد.
اصفهانیه داشته توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کنه و ماشینشو متوقف می کنه. پلیسه میاد کنار ماشینو میگه: گواهینامه و کارت ماشینو بدین.
اصفهانیه میگه: من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست. کارتا ایناشم پیشی من نیست. من صَحَبی ماشینا کشتم آ جنازشا انداختم تو صندق عقب. حالاوَم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم، شوما منا گرفتین.
پلیسه که حسابی حیرت زده شده بوده بیسیم میزنه به فرمانده اش و عین قضیه رو تعریف می کنه و درخواست کمک می کنه. فرمانده اش هم میگه تو کاری نکن من خودم دارم میام.
فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل میرسونه و به راننده اصفهانی میگه: آقا گواهینامه؟ اصفهانیه گواهینامه اش رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده. فرمانده میگه: کارت ماشین؟ اصفهانیه کارت ماشین که به نام خودش بوده رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده. فرمانده میگه: در صندوق عقبو باز کن. اصفهانیه درو باز میکنه و فرمانده میبینه که صندوق هم خالیه.
فرمانده که حسابی گیج شده بوده، به اصفهانیه میگه: پس این مأمور ما چی میگه؟!
اصفهانیه میگه: چی میدونم والا جناب سرهنگ! حتماً الانم میخاد بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت میرفتم؟!!!!