دغدغه های یک خاندان

ما همه هم خونیم!

دغدغه های یک خاندان

ما همه هم خونیم!

چه مثله چمران!!!

مناجات شهید چمران






ای خدای بزرگ!

آن چنان عشق خود را در دل ما جایگزین کن که جایی برای دیگری باقی نماند

آن چنان روح ما را تسخیر نما که هوای دیگری نکند

آن چنان همه ی هستی ما را از وجود خود پر کن که از همه کس و همه چیز بی نیاز باشیم

 

آن قدر به ما معرفت ده که جز تو، کسی را نپرستیم

آن قدر به ما عزت ده تا در برابر هیچ طاغوتی به زمین نیفتیم

آن قدر به ما شجاعت ده که در مقابل هیچ ظالمی تسلیم نشویم

 

خدایا!

هر چه را دوست داشتم از من گرفتی

به هرچه دل بستم، دلم را شکستی

به هر چیزی که عشق ورزیدم، زائل کردی

 هرکجا که قلبم آرامش یافت، تو مضطرب و مشوشش نمودی

هر وقت که دلم به جایی استقرار یافت، آواره ام کردی

هر زمان به چیزی امیدوار شدم، تو امیدم را کور نمودی

تا:

به چیزی دل نبندم و کسی را به جای تو نگیرم و در جایی استقرار نیابم و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم

تو را بخواهم، تو را بخوانم، تو را بجویم و تو را پرستش کنم

 

خدایا!

تو می دانی که در سراسر عمرم هیچگاه تو را فراموش نکرده ام

در سرزمین دور دست، فقط تو در کنارم بودی

و در شب های تار فقط تو انیس دردها و غم هایم بودی

در صحنه های خطر فقط تو  مرا محافظت می کردی

و اشک های ریزانم را فقط تو مشاهده می نمودی

بر قلب مجروحم فقط یاد تو و ذکر تو مرحم می گذاشت


خاطرات مدرسه

یادش به خیر چه دورانی بود!!! 

حنما ادامه مطلب راببینین

ادامه مطلب ...

با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر  

 

کنم  بهتر است تا این  


که در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم .

 

دکتر علی شریعتی


سلام به حضور همه  

امیدوارم منو در جمع خودتون بپذیرید  

 اولین پست را ادبی میذارم: 

دعوای حافظ و شهریار و صائب!
 

 

دعوایی که بین حافظ و صائب و شهریار بر سر “آن ترک شیرازی” اتفاق افتاده: 

 

به قول حضرت حافظ:اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سمرقند و بخارا را
 

و صائب در جواب می گوید:هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم سر و دست و تن و پا را
 

و شهریار در جواب می گوید:هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندو اش بخشم تمام روح و اجزا را
 

و دوستی گوید:هر آن کس چیز می بخشد، به زعم خویش می بخشد
یکی شهر و یکی جسم و یکی هم روح و اجزا را
کسی چون من ندارد هیچ در دنیا و در عقبا
نگوید حرف مفتی چون ندارد تاب اجرا را