دغدغه های یک خاندان

ما همه هم خونیم!

دغدغه های یک خاندان

ما همه هم خونیم!

خوش به حال من که در جیبم...

سلام

میلاد امام رضا علیه السلام مبارک...

براتون شعری در همین رابطه از وبلاگ:http://kh222.persianblog.ir/

(محمد خادم)انتخاب کردم...

التماس دعا.



بوی مشهد گرفته این خانه

چمدان با دل پر ، آماده است

دهن باز کفش منتظر است

انتظاری که تا تهِ جاده است


در ادامه ی مطلب:


دم در کاسه و کتاب به دست

مادری ایستاده با لبخند

تا سر کوچه می رود شاید

آیت الکرسی اش بلند بلند

.



پدرم با غرور می بوسد

صورت تازه ریش دارم را

"التماس دعا پسر ، یادت-

نرود قلب بی قرارم را"

.



دل مادر شبیه کاسه ی آب

ریخت در ابتدای این جاده

از ته جاده هم که می بینی

دل مادر هنوز افتاده

.



عقربه ها چه کند می چرخند

وقت پرواز ساعت هشت است

خوش به حال خودم که در جیبم

یک بلیط بدون برگشت است

.



ساعت ده به آسمان برخاست

نقص فنی ِ یک هواپیما

ساعت یازده در آتش سوخت

صد و پنجاه زایر ِ آقا

.



مربع

.



باز بر سنگ قبرم افتاده است

گریه های زنی بلند بلند

پدرم با غرور می خواند

فاتحه خواندنی بلند بلند

نظرات 1 + ارسال نظر
fati پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:30 ب.ظ

من هم بالاخره بعد از دو _ سه هفته اومدم

ای غریب خراسان پادشاه ایران دلبر مهربان علی موسی الرضا

بنده ای هستم حقیر در عشق تو اسیر مولا دستم بگیر
" علی موسی الرضا "

این روز خجسته رو به همه ی شیعیان تبریک میگم

راستی 8/8/1388 چه روز مهمی است؟

آها راستی به نکته ی مهمی اشاره کردی...

۸/۸/۸۸ چه روز مهمیه؟!

آش خونه شما دیگه!!!از این مهمتر؟!
fati جان شما یه زمانی تنها عضو خاندان بودی که به وب من سر میزدی...تو هم؟!

ما زیاران چشم یاری داشتیم...خود غلط بود آنچه می پنداشتیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد